آیا رفتن به دانشگاه می‌ارزید؟

بعد از سه سال، آیا رفتن به دانشگاه به رفتنش ارزش داشت؟ student (عکس از سایت فرارو)

۱. قبل از کنکور، قبل از دانشگاه ۲. بعد از کنکور، قبل از دانشگاه ۳. بعد از کنکور، بعد از دانشگاه ۴. قبل از کنکور، بعد از دانشگاه

قبل از کنکور، قبل از دانشگاه

سالی که کنکور داشتم یادمه همیشه این سؤال رو از خودم می‌پرسیدم. این سؤال که صرف این اعصاب‌خردی و دهن‌سرویسی، جدای وقتی که برای کنکور می‌ذارم آیا به نتیجه کنکور می‌ارزه یا نه. توی اون زمان، اکثراً حتیٰ بدون استدلال خاصی به نتیجه می‌رسیدم که نه نمی‌ارزه؛ امّا فکر می‌کردم راه‌های دیگه‌اش هم به همون اندازه یا نمی‌ارزن یا این‌قدر ریسک دارن که نمی‌شه روشون اتکا کرد. از اونجایی که من کامپیوتر دوست داشتم، راه‌های دیگه می‌شدن یا به تنهایی یادگرفتن مباحث مربوط و کار پیدا کردن، یا رفتن سربازی و بعد مشغول شدن به یک کار نامرتبط با علاقه و رشته‌ام.

بعد از کنکور، قبل از دانشگاه

بعد از کنکور و اومدن پاسخ اولیه، برخلاف رتبه بد سه‌رقمی‌ام، دوباره همین سؤال رو از خودم پرسیدم. اونجا، دیگه سریعاً منفی به خودم ندادم و گفتم: بذار برم، شاید بیارزه! وقتی نوبت به انتخاب رشته و دانشگاه رسید، می‌دونستم که علوم کامپیوتر می‌خوام. امّا نمی‌دونستم که باید با چه ترتیبی دانشگاه‌ها رو انتخاب کنم. مشورت با موفقان فامیل، آشنایان و مشاورهای کنکور از دردناک‌ترین تجربه‌ها بود. نمی‌دونم چرا ولی فکر می‌کردم هیچ کدوم از اون‌ها اصلاً حرفی که می‌زدم رو درک نمی‌کرد. یادمه وقتی به مشاور مدرسه‌مون گفتم که می‌خوام برم علوم کامپیوتر، پاسخش این بود: «چرا علوم کامپیوتر، برو مهندسی صنایع. الآن پول توی مهندسی صنایع‌ست!». وقتی که از انتخاب دانشگاه ازش پرسیدم، این‌طور شروع کرد که «حالا دانشگاه آزاد همین‌جا هم بد نیستا.» بعد از تجربه ناموفق مشورت، تصمیم‌گرفتم خودکامه‌طور همه گفته‌هارو از گوش بیرون کنم و خودم با ۱۰۰٪ ترجیحات خودم انتخاب کنم. این‌طور، اگر بعداً از تصمیمم پشیمون می‌شدم، انگشت اتهام رو به کسی جز خودم نخواهم برد.

بعد از کنکور، بعد از دانشگاه

در نهایت، پس از گذروندن سالی مملوء از دهن‌سرویسی، دست تفقد سازمان سنجش دانشگاه فردوسی مشهد رو برام انتخاب کرد. اون‌زمان از جواب حاصل راضی نبودم؛ بعداً فهمیدم خیلی هم از همکلاسی‌هام هم راضی نبودن. ولی بیشتر اون‌ها از رشته قبولی راضی نبودن؛ من از دانشگاه قبولی. الآن،‌بعد از گذر سه سال دانشگاه وقتی دوباره همون سؤال رو می‌پرسم؛ جوابم «قطعاً بله!»ـست. حداقل برای مورد من قطعاً بله است. الآن متوجه شدم که یک سری از تجربیات متفاوت و بعضاً خوشایند رو فقط می‌تونستم با رفتن به یک دانشگاه دولتیِ دور از خانوادهِ واقع توی شهر بزرگ به دست بیارم. علاوه بر این تجربیات، رفتن به دانشگاه یکی از معقول‌ترین مسیرهای پیشرفت برای من بود.

دوران دانشجویی

دوران دانشجویی یک دوران بسیار متفاوت و خاصیه. یک بازهٔ زمانی که خانواده، اطرافیان و اجتماع انتظار خاصی از شما ندارن. یک بازهٔ زمانی که تحت کنترل کامل خانواده نیستی درحالی که سنگینی مسئولیت مالی هم هنوز نرسیده. در مقابل اگر دانشگاه نمی‌رفتم، هم تحت کنترل کامل خانواده بودم و هم سنگینی مسئولیت مالی داشتم. چون وقتی دانشگاه نباشه، انتظار میره که شما سریعاً کار پیدا کنی. این خاص بودن دوران دانشگاه، یک سری گزینه‌هارو حتی اگر ازشون استفاده نکنی برای آدم باز می‌کنه. از جینگولک‌بازی در آوردن گرفته تا برداشتن فازهای متخلف. به زبون دیگه، یه فرصتی و وقتی برات محیا میشه تا چیزی که علاقه داری رو دنبال کنی. این دنبال‌کردن علاقه می‌تونه مطالعه مرتبط درسی باشه تا تئاتر رفتن و سفرهای کوتاه دانشجویی. نکته خوب ماجرا اینه که چون «دانشجو» هستی، این کارها می‌تونن توجیه بشن.

دیدن پلهٔ بعدی

دانشگاه این اجازه رو بهت میده تا بتونی پله بعدی زندگیت رو ببینی. کمکت برای رسیدن بهش نمی‌کنه ولی بهت نشون میده که چطور می‌تونی بهش برسی. حالا تو می‌تونی توی این پله، مهاجرت تحصیلی ببینی، وارد شدن به بازار کار ببینی، مهاجرت کاری ببینی یا حتی ازدواج با مورد مناسب رو ببینی. پله‌هایی که حداقل برای من با نرفتن به دانشگاه کاملاً گنگ و نامفهوم بودن بعد از اون تا جای خیلی خوبی روشن شدن. روشن‌شدنی که بهت این اجازه رو میده که اگر بخوای، به سمتشون حرکت کنی.

جامعه هم‌فکر

رفتن به دانشگاه، تو رو توی یک محیطی قرار میده که آدم‌ها خیلی ذهنشون به تو نزدیکه. خیلی از این آدم‌ها علایق و هدف مشترک باهات دارن و حرف همدیگه رو راحت‌تر می‌فهمین. این نه‌تنها به شدت باعث تسریع پیشرفت میشه، بلکه وقت گذروندن باهاشون هم یک دل‌نشینی خاصی رو داره. علاوه بر اون، یادگرفتن تعامل با جنس مخالف هم توی چنین محیطی به دست میاد.

قبل از کنکور، بعد از دانشگاه

بعد از دانشگاه، قبل از کنکور کارشناسی ارشد زمانیه که اغلب دانشجوها از خودشون می‌پرسن که آیا زمانی که توی دانشگاه سپری کردن به اندازه کافی مفید بود یا نه. حقیقت ماجرا حداقل برای رشته من اینجاست که صرف رفتن به دانشگاه تضمین‌گر آینده شما نیست. بدتر، دروس و مدرک دانشگاه حتی به پیدا کردن کار شما کمک نمی‌کنند. در شرایط بازار کار کنونی، داشتن یا نداشتن مدرک دانشگاه پشیزی در روند قبولی کار موثر نیست. چیزی که از دانشگاه به شما کمک می‌کنه، قرار گرفتن توی فضاییه که همه دارن به هدف مشترکی حرکت می‌کنن و توی این فضا شما نیز به پیشرفت هل داده می‌شین.